انکار یکی از چالشبرانگیزترین موانع در مسیر درمان محسوب میشود. از نظر عموم، انکار اغلب به عنوان نوعی لجبازی یا دروغگویی عمدی تفسیر میشود؛ با این حال، ادبیات بالینی و پژوهشهای عصبشناختی نشان میدهند که انکار یک مکانیسم دفاعی پیچیده است که ریشههایی در روانشناسی ناخودآگاه، تغییرات مغزی و فشارهای اجتماعی دارد. درک ماهیت عمیق انکار برای هر درمانگر یا خانوادهای که با مصرف مواد درگیر است، حَیاتی است.
تعریف تخصصی انکار
انجمن روانشناسی آمریکا (APA) انکار را به عنوان یک “مکانیسم دفاعی غیرارادی” تعریف میکند که عملکرد اصلی آن، نادیده گرفتن افکار، احساسات یا واقعیتهای منفی و ناخوشایند است. در زمان مصرف مواد، انکار پدیدهایی شایع است که به شدت با مقاومت در برابر درمان و فقدان انگیزه لازم برای درمان در مراحل اولیه مرتبط میشوند.
بنابراین، انکار صرفاً یک انتخاب آگاهانه برای دروغ گفتن نیست، بلکه یک پاسخ روانشناختی برای اجتناب از پیامدهای عاطفی دردناک مانند شرم، گناه و ترس است. این مکانیسم دفاعی ناخودآگاه، به فرد اجازه میدهد تا با وجود پیامدهای منفی مستمر مصرف، از برخورد با واقعیت اعتیاد اجتناب ورزد و بدین ترتیب، چرخه مصرف را تداوم بخشد.
۱.1. تفاوت انکار بالینی با دروغگویی آگاهانه
یکی از نکات بنیادین در بررسی پدیده انکار این است که آن را از دروغگویی یا تقلب آگاهانه متمایز کنیم. انکار در اعتیاد نوعی فریب خود (Self-Deception) است. فرد مصرفکننده نه تنها دیگران را فریب میدهد، بلکه خود را نیز متقاعد میسازد که دلایلی که برای توجیه مصرف خود میآورد (مانند خطای کنترل، خوشبینی بیش از حد یا بهنجارسازی)، کاملاً واقعی هستند.
این پدیده با این باور تقویت میشود که فرد “بر مصرف خود کنترل دارد” یا به نحوی “با دیگر افرادی که معتاد هستند، تفاوت دارد”. فرد با نفی واقعیت بیرونی و پذیرش روایتی که خود ساخته است، میتواند حس قدرت و عقلانیت را در خود حفظ کند. این ساختار درونی فریبدهنده، انرژی ذهنی لازم را برای ادامه مصرف و جلوگیری از هرگونه اصلاح رفتاری فراهم میآورد.
۲. لایه روانشناختی: انکار بهعنوان محافظت در برابر رنج عاطفی
انکار در هسته خود، یک مکانیسم حفاظتی است که برای حفظ تعادل روانی و جلوگیری از فروپاشی عاطفی عمل میکند. در افراد مصرف کننده مواد، این مکانیسمها برای فاصله گرفتن از احساسات نامطلوب، به ویژه شرم و گناه، به کار میروند.
2.۱. مکانیسمهای دفاعی سهگانه و کارکرد اصلی آنها
تحقیقات روانشناسی بالینی نشان دادهاند که سه مکانیسم دفاعی اصلی، بیش از سایرین، توسط افراد مبتلا به SUD به کار گرفته میشوند: انکار (Denial)، عقلانیسازی (Rationalization) و فرافکنی (Projection). این پاسخهای روانشناختی، اغلب به صورت ناخودآگاه فعال شده و به فرد کمک میکنند تا در برابر تغییر مقاومت کند، شرایط ناخواسته را نادیده بگیرد، و رفتارهای غیرعقلانی را توجیه کند.
کارکرد مرکزی این مکانیسمها، اجتناب از مواجهه با “واقعیت دردناک” اعتیاد و اجتناب از شرم و گناه مرتبط با آن است. اگر فردی در جامعهای زندگی کند که اعتیاد را به عنوان یک “شکست اخلاقی” تلقی میکند، انکار به پناهگاهی فوری برای حفظ تصویر عمومی و عزت نفس شکننده او تبدیل میشود. ادامه مصرف مواد در این حالت، نه تنها یک نیاز فیزیولوژیک است، بلکه یک پاسخ حیاتی برای بقای روانی در مواجهه با ننگ اجتماعی شدید تلقی میشود.
۲.۲. اشکال پیچیده و متنوع انکار در زندگی روزمره
انکار اغلب در قالبهای زیرکانه و پیچیدهتری از صرف “نه، من مشکلی ندارم” ظاهر میشود. این مکانیسمها در قالب سبکهای شناختی مختلف عمل میکنند و هر کدام وظیفه خاصی در حفظ چرخه اعتیاد دارند:
- کوچکشماری (Minimization): در این حالت، فرد تا حدودی وجود مشکل را میپذیرد، اما تأثیر، شِدت یا دفعات مصرف آن را بسیار ناچیز و قابل اغماض میداند. جملاتی مانند “زیاد بزرگش میکنید، آن قدرها هم بد نیست” یا “من زیاد نمینوشم” نمونههایی از کوچکشماری هستند.
- عقلانیسازی (Rationalization) و دلیلتراشی: فرد دلایل موجه یا به ظاهر منطقی برای توجیه نیاز خود به مصرف میآورد. این توجیهات حس گناه را کاهش داده و حس کنترل را به فرد بازمیگردانند. به عنوان مثال، فرد ممکن است ادعا کند: “من به آن نیاز دارم تا بعد از کار سخت آرام شوم” یا “گل که اعتیادآور نیست و من فقط برای این مصرف میکنم که حالم بهتر شود”.
- فرافکنی (Projection) و سرزنش کردن دیگران: در این مکانیسم، فرد تقصیر را به گردن عوامل بیرونی میاندازد تا خود را از مسئولیت رها کند. این عوامل میتوانند شرایط اجتماعی، استرس شغلی، یا رفتارهای اطرافیان باشند. به عنوان مثال: “اگر شرایط خانوادگی من بهتر بود، مصرف نمیکردم. هر کس دیگری هم جای من بود همین کار را میکرد”.
- خطای کنترل و خوشبینی مغرضانه: این خطای شناختی باعث میشود فرد قویاً باور کند که “هر زمان بخواهد میتواند قطع کند” یا “کنترل امور در دست اوست”. این نوع انکار باعث میشود که فرد خود را استثنایی ببیند و تفاوت ماهوی خود را با سایر افرادی که دچار SUD هستند، بپذیرد.
برای کمک به خانوادهها و متخصصان برای شناسایی سریع اشکال متداول انکار، جدول زیر ارائه شده است:
2
۳. ریشههای نوروبیولوژیک: انکار بهعنوان اختلال بینش (Impaired Insight)
یکی از مهمترین یافتههای اخیر در حوزه درمان اعتیاد این است که انکار نباید صرفاً یک مسئله اراده یا ضعف اخلاقی دیده شود، بلکه اغلب نشانهای از نقصهای شناختی ناشی از تغییرات ساختاری و عملکردی مغز است. انکار در این سطح، به عنوان اختلال در “بینش” (Insight) شناخته میشود.
۳.۱. انکار: نقص شناختی در خودآگاهی (Self-Awareness)
افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد، نقصهای قابل توجهی را در توانایی خود برای ارزیابی صادقانه وضعیتشان نشان میدهند. این نقص خودآگاهی شامل ناتوانی در خودپایشی (Self-Monitoring) است؛ جایی که گزارشهای فرد از وضعیت بالینی و شدت مشکل، با شواهد عینی و مشاهدات دیگران در تضاد است. در بسیاری از موارد، فرد مصرفکننده مشکلات یا شدت بالینی خود را بسیار کمتر از آنچه شواهد عینی نشان میدهد، ارزیابی میکند.
این عدم تطابق بین واقعیت و درک ذهنی، مستقیماً به پدیده انکار دامن میزند. اگر مغز به دلیل نقص عملکردی، قادر به پردازش صحیح پیامدهای منفی رفتار نباشد، فرد بهطور شناختی نمیتواند به درستی ارزیابی کند که در وضعیت اعتیاد قرار دارد؛ در نتیجه، پذیرش واقعیت برای او ناممکن میشود.
۴. تقویتکنندههای بیرونی: ننگ اجتماعی، ترس و موانع فرهنگی
انکار اگرچه یک مکانیسم درونفردی است، اما به شدت توسط عوامل خارجی و محیطی تقویت میشود. ننگ اجتماعی و ترس از پیامدهای پذیرش اعتیاد، به عنوان سوخت اصلی انکار عمل میکنند.
۴.۱. ننگ اجتماعی (Stigma) و انگزدایی بهعنوان سوخت انکار
ننگ اجتماعی پیرامون مصرف مواد یک پدیده جهانی و مانع اصلی در کمکخواهی است. تحقیقات نشان میدهند که انگزدایی نسبت به SUD اغلب از سایر شرایط سلامت روان شدیدتر است و اعتیاد را بیشتر به عنوان “شکست اراده” یا “شکست اخلاقی” تلقی میکند.
این نگرشهای منفی جامعه باعث میشود که افراد برای جلوگیری از برچسبهایی مانند “بیارزش”، “مجرم” یا “ضعیف”، به شدت مصرف خود را پنهان کرده و آن را انکار کنند. انکار در اینجا به عنوان یک ابزار حفظ بقای اجتماعی و محافظت از تصویر خود در مقابل طرد شدن عمل میکند. اگر پذیرش بیماری به معنای از دست دادن احترام و موقعیت اجتماعی باشد، مغز به صورت خودکار انکار را برای حفظ جایگاه فرد در اجتماع فعال میکند.
۴.۲. پیامدهای عملی ترس و انکار اقتصادی
دلایل انکار فراتر از شرم و گناه شخصی است و شامل ترسهای عینی از عواقب قانونی، شغلی و طرد شدن از سوی خانواده میشود.
ترس از دست دادن شغل، امنیت مالی، یا مواجهه با مشکلات حقوقی، نیرویی بیرونی قوی برای تقویت انکار است. حتی در کشورهایی که قوانین حمایتی برای کارکنان در حال درمان وجود دارد ، ترس از تبعیض و از دست دادن آینده شغلی، انگیزهای قوی برای پنهانکاری ایجاد میکند. اگر پذیرش اعتیاد به معنای قربانی کردن امنیت مالی باشد، انکار ناخودآگاهانه به عنوان یک “استراتژی حفاظت از خود” عمل میکند تا زمانی که فرد دیگر قادر به تحمل پیامدهای انکار نباشد.
۴.۳. تأثیرات فرهنگی و اجتماعی در جوامع فارسیزبان
در جوامع فارسیزبان و بافتهای فرهنگی ایران، ویژگیهای اجتماعی-فرهنگی خاصی وجود دارد که مقاومت در برابر درمان و انکار را تقویت میکند. این عوامل شامل درهمتنیدگی اصول اخلاقی و مذهبی با درمان، مرزهای رابطهای آشفته بین مصرفکنندگان و خویشاوندان، و پذیرش پایین درمانهای نگهدارنده است.
در این ساختارها، مفهوم “آبروی خانوادگی” (Honor) نقش بسیار پررنگی دارد. اعتیاد نه تنها یک مشکل فردی، بلکه یک رسوایی برای کل خانواده تلقی میشود. در نتیجه، انکار اعتیاد توسط فرد یا حتی خانواده، روشی برای حفظ آبروی اجتماعی تلقی میشود و ممکن است فشار فرهنگی برای پنهانکاری، قویتر از فشار برای درمان باشد. این بافت فرهنگی ایجاب میکند که مداخلات درمانی در جوامع فارسیزبان، بسیار حساس به فرهنگ باشند و از رویکردهای مقابله مستقیم با انکار که ممکن است فرد را در موقعیت تهدید بیشتری قرار دهد، اجتناب کنند.
انکار نشاندهنده این است که فرد در مرحله پیش تأمل (Precontemplation) قرار دارد؛ یعنی او در حال حاضر قصدی برای ایجاد تغییر یا پذیرش مشکل خود ندارد. مقاومت درمانی اغلب پیامد مستقیم انکار است، جایی که افراد با مواجهه با چشمانداز درمان، مقاومت میکنند.
درمانگران و خانواده باید انکار را نه به عنوان لجبازی، بلکه به عنوان نمود بیرونی دوسوگرایی (Ambivalence) فرد نسبت به مصرف خود در نظر بگیرند. در این مرحله، فرد دلایل قانعکنندهای برای ادامه مصرف (مانند آرامش موقت) و دلایلی برای تغییر (مانند مشکلات خانواده یا سلامتی) دارد. هدف درمانی این است که به فرد کمک شود تا این دوگانگی را به نفع تغییر حل کند.
جمعیت ققنوس یک محیط امن، غیرقضاوتگر و مبتنی بر همدلی و درک، برای کاهش مقاومت و اجازه دادن به فرد برای کنار گذاشتن مکانیسم دفاعی انکار است. پایداری و صبر در این فرآیند حیاتی است، چرا که غلبه بر انکار یک فرآیند تدریجی است
پادکست با هوش مصنوعی